یک پنجره،کافیست

فقط تا فردا می نویسم.

یک پنجره،کافیست

فقط تا فردا می نویسم.

بیهوده زیستن

هردم,هرلحظه,هرساعت از زمان             آه بر میاورم که چرا زنده ام من

روی منو روی شما دگر آب روی نیست     شرمم نباد اگر مرده نامم در این جهان 
نظرات 2 + ارسال نظر
یه سیب کال دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:56 ق.ظ http://www.1sib.blogsky.com

سلام...اولا مرسی که تفلدمو تبریک گفتی و سر زدی....

بعدشم تو متنی که نوشتی چرا مخاطب رو هم بی آبرو جلوه دادی؟؟؟؟


دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود....

ببین کلا بی ابرویی در مقابل یک بی ارزش نه تنها بد نیست بلکه در مواقعی خوب هم هست.شما دوست ندارید در مقابل پدرتون بی ابرو شید چون پدر شما ارزش داره.به نظر این حقیر دنیا جای بی ارزشیه و فکر کنم در این حرف اتفاق نظر وجود داره.از طرفی دیگر من فکر کردم که هیچ فرقی نمیکنه که من,شما,آنها و ... در مقابل دنیا بی ارزش باشیم و به همین دلیل هم در مصرع بعد گفتم که شرمی هم ندارم از این بی آبرویی.
ولی از این که فکر کردید ممنون

مجید صحراکارها چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:29 ب.ظ http://ghaafeleh.blogfa.com/

پر شعر باشید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد