برگی از دفتر صد برگ نگاهم هستی
تو ورق خواهی خورد
پلک خواهم زد من
هست باقی هنوز
دفتر خط دارم.
مغز چوبی هم هست
که کمک خواهد کرد
برود راه هنوز
دستَکِ هرزه من
بنویسد بازم
که دوست دارم.
سلامخیلی قشنگ بودممنون از حضورتون
ممنون که خوندی
سلاممنظورتون رو از نظری که توی وبلاگم نوشتین نفهمیدم...
اکه همه چیزو میفهمیدی می شدی خدا
دوست داشتید منو با نام " مینیمالهی یه سیب " لینک کنید..
سلام
خیلی قشنگ بود
ممنون از حضورتون
ممنون که خوندی
سلام
منظورتون رو از نظری که توی وبلاگم نوشتین نفهمیدم...
اکه همه چیزو میفهمیدی می شدی خدا
دوست داشتید منو با نام " مینیمالهی یه سیب " لینک کنید..